ادبیات نظری تحقیق تعاریف ومفاهیم عدالت سازمانی
عدالت سازمانی
- مقدمه
در ادبیات سازمان و مدیریت ، واژه عدالت ابتدا توسط گرین برگ ( 1987 ) بکار گرفته شد . به نظر گرین برگ عدالت با ادراک و تلقی کارکنان از انصاف کاری مرتبط است . گرین این واژه را برای تشریح و تفسیر نقش انصاف در محیط کاری بکار برده است . طبقه بندی هایی که اغلب در گذشته برای عدالت مطرح می شدند در بردارنده دو بعد عدالت توزیعی و عدالت رویه ای بودند . در سال 1986 بعد سومی توسط بیس و مواگ تحت عنوان عدالت مراوده ای معرفی گردید . به طور کلی می توان گفت پس از سال 1990 فصل جدیدی از مطالعات در مورد عدالت سازمانی آغاز شد که نتیجه آن شناخت سه نوع عدالت توزیعی ، رویه ای و مراوده ای بود . کالکویت در سال ( 2001 ) عدالت مراوده ای را به دو بعد مجزا تقسیم نمود و آن دو بعد را عدالت بین فردی و عدالت اطلاعاتی نامید ( یعقوبی و همکاران ، 1392 : 33 - 34 ). تحقیقات بر روی عدالت سازمانی بعنوان ادراک افراد از رعایت انصاف در سازمان ، اساسا بر دو عامل استوار است : افراد چگونه درک می کنند که در سازمان عدالت رعایت می شود ؛ و پیامدهای چنین ادراکی چه می تواند باشد . بالا بودن عدالت سازمانی به این معناست که افراد درون سازمان به این درک رسیده اند که آنچه را که شایسته آن هستند ، دریافت می کنند ( ورودی آنها به سازمان با آنچه که آنها از سازمان دریافت می کنند ، متناسب است )، قوانین وضع شده برای آنها منصفانه است ، و سایر افراد بویژه سرپرستانشان با آنها با عدالت رفتار می کنند ( سرپرستان قابل اعتماد و قابل احترام هستند ) ( الووینو و همکاران ، 2013 : 40 ).
- عدالت
عدالت یا انصاف ، مفهومی که در تحقیقات سازمانی بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است ، پایه و اساس انواع روابط و مبادلات اقتصادی و اجتماعی است . در بحث سازمانی ، ضرورت حفظ قدرت رقابت ، سازمانها را وادار کرده تا وارد روابط بلندمدت شوند . رعایت انصاف و عدالت بحث مهمی در روابط بلندمدت محسوب می شود چرا که دو شریک نیازمند همکاری در برخی زمینه ها و استفاده از توانایی ها و منابع مالی یکدیگر جهت دستیابی به اهداف و منافع متقابل هستند . عدم رعایت عدالت ممکن است به این روابط آسیب زده و یا به آن خاتمه بخشد ( لیو و همکاران ، 2012 : 355 ).
عدالت مفهومي است كه به خصلتها و خُلقيات كلامي و رفتاري انسانها معطوف است و در طول تاريخ خلقت براي بشر مفهومي آرماني محسوب مي شده است . از اين جهت ، مفهومي نامحدود به زمان و مكان و جهانشمول است . ارسطو ، فيلسوف معروف یوناني ، عدل را هشت نوع مي داند .
عدل عام ( يعني مطلق درستكاري و راستي ).
عدل خاص ( يعني هر كس در جامعه هايی كه از افراد برابر